تولد الن قشنگمه ..
هوایت می زند بر سر..
دلم دیوانه می گردد
چه عطری در هوایت هست؟!
نمیـدانم نمـیدانم...
خواستم پستم و با این شعر قشنگ از مولاناست
و خیلیم دوستش دارم شروع کنم
لبخند
هی گایز خوبین؟
خوش میگذره بهتون؟
مجدد عیدتون مبارک
#منی ک مدام درحال کابوس دیدنم
چقدر این روزا بیان خلوت تر شده روزا
احتمالا خیلیا رفتن مسافرت مثل من ک تو هفته اول عید رفتم سفر و خب هیچ پستی نذاشتم
خواستم از همین تریبون بگم ک میصتون
ماچ بهتون
و انتهای این قصهی سرد و سفید
همیشه سبز خواهد بود
عقل تکرار را نمی پذیرد .. اما احساس چرا
طبیعت هم دوستدار تکرار است
طبیعت را ساخته اند از تکرار
تکرار بهار مبارک . . .
عیدتون مبارک قشنگا
لبخند
امیدوارم امسال یکی از بهترین سالهای زندگی هممون باشه
#انتشار
عاشقت بودم و این را ب هزاران ترفند
سعی کردم ک بفهمانم و فهمیده نشد...
انگار قبل از آمدنت،تو را دوست داشتم
انگار تو را در جایی و در جهانی دیگر دیده بودم
انگار همه آن چیزهایی ک دوست داشتم را میدانستی و
همه آنها را در تو می دیدم.. انگار تمام رویاهایم تکه تکه بهم چسبیده بود و آرزویی را ک در دلم داشتم
با حضور تو برآورده شد!
همه چیز قبل از آمدنت شروع شده بود
دوست داشتنت بهانه بود!
من از قبل عاشقت بودم..........
مــی خـواهـم داستـانـی
از علاقــه ام ب تــو را بنـویسـم
یـکی بـــود ، یـکی ...
بـی خیال........!!
خــلاصـه اش میشود اینــکـه :
دوستـت داشتم، لعـنتـی . . . !
ﻧﻴﺎ ﺑﺎﺭاﻥ …نبار... ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ اﺵ ﻧﻜﻦ !
من و اﻭ .. ﻣﺎ ﻧﺸﺪﻳﻢ …
یوسف و زلیخا را بی خیال ..
من در آغوش همین پیراهن یادگاری..هزار سال جوان تر میشوم . . .
هیچ وقت نگفتم اما.. انگار هنوزم عاشقتم
گندت بزنن ..مزخرف دوست داشتنی...
دلم تنگ شده واسه بودنت ..دیدنت..رد شدن از کنارت و ترسیدن از اینکه صدای قلبم و بشنوی
دلم تنگ شده واسه تو سینه حبس شدن نفسم کنارت
تنگ شده واسه بند اومدن نفسام برات
واسه تموم عشقی ک تو نگاهم میریختم و نگاهت میکردم
واسه تموم قربون صدقه هایی ک پشت لبام نگهشون میداشتم و با دیدنت تو دلم تصدقت میشدم
واسه قیافه ای ک همه میگفتن معمولیه و من خیلی سرترم و من اخم میکردم چون عاشقت بودم و تو رو قشنگ تر از همه میدیدم
سری ک پایین انداخته میشد تا ب چشم یکی دیگه چشمش نخوره چون میگفت خیانته ب عشق پاک تو قلبم ..
ادمی ک بهت متعهد بود حتی با وجود اینکه از حسش ب خودت اطلاع نداشتی
من عاشق نبودم ک ..من دیونه بودم ..دیوونه ی تو ..
همیشه فکر میکردم اگه ی روز دستات و بگیرم از خوشی میمیرم
ولی بد جایی گرفتم دستات و ..بد جا..
موقع رفتنت ...تو فرودگاه
جونم رفت وقتی رفتیا ..
میدونی ک قراره بیام؟
و میام
حتی اگه نشه تا ابد کنارت باشم
ولی بهت میگم ..ب زودی. تمام حرفام و ..ناشناس
نمیخوام حسرت نگفتنش بمونه ب دلم
ی روزی وسط ی شهر جوری بغلت میکنم ..تا دل عاشق چندین سالم اروم بشه
دوستت دارم؛ مثل شایع که می گه:
“ تو جات تو همین بغله بگو خب؛”
یا مثل هیچکس که می گه:
“ تورو دست نمی زنم، تورو نفس می کشم، واست حبس توی قفس می کشم.”
یا مثل تتلو که می گه :
“ شدی قلب و تن و روحم شدی بال و پر و جونم شدی همه ی منظورم.”
یا مثل شاهین که می گه:
“ با لبات فاتحه ی هر غمیو می خونم، من به آرامش وحشی چشات مدیونم.”
یا مثل سورنا که می گه:
“ من عاشق چشماتم، ماتم، ماتم، ماتم.”
انتشار
وقتی ی مبحث و قاطی میکنم
مشکل دارم توش
یا ی سری از تستاش و غلط میزنم
لج میکنم و بیش تر میخونمش
لج میکنم ..لج میکنم لج میکنم
بیش تر لج میکنم
از این دوران متنفرم
متنفررر
متاسفم ک نمیتونم ازش دست بکشم
نمیتونم دست بکشم ..
نمیتونم.
نمیتونم بشینم نگاه کنم تا ارزوهام پرپر بشن
نمیتونم ببینم ک یکی دیگه ارزوهای من و بغل بگیره
نمیتونم ...
من ..باید بهش برسم
بایدی ترین باید زندگیم ..
تنها خواسته ی الانم .
باید از پسش بر بیام
از اینجاعم باید بگذرم
و وقتی بهش رسیدم ..رسیدن بهش و اینجا داد میزنم :)
از ته دلم ..با گریه ای ک از شدت خوشحالیه
با شبایی ک تا صبح از ذوق بیدار میمونم
با ساعتایی ک با ذوق سپری میشن
با داد زدن هایی از فرط خوشبختی
با خنده هایی ک از ته دلن
و بغض هایی ک از شادی میترکن
#بر میگردم ولی ب موقعش
تو این بین ممکنه سر بزنم ولی کم
امیدوارم هر وقت ک سر زدم وب از کامنتاتون
در حال انفجار باشه
ممنون میشم برام دعا کنید
شاد باشید
با ارزوی بهترینا
-پریس
هعی ..ملت لاو میترکونن من ادامس خرسی
در حالی ک صفحه کتابام و جزوه هام و ورق میزنم ؟یس XD
+خب امروز چ جوری گذشت ..؟
باید بگم ک خسته کننده بود
از دست خودم ناراحتم عصبانیم هستم
چرا امروز ساعت مطالعاتی من باید بیاد رو 5 ساعت؟؟
درحالی ک دیروز 8/9 ساعت بوده
مگه بچه بازیه ؟خاله بازیه مگه ؟؟چرا اینجوری تموم کردم امروز و ؟؟؟
خستگی بیش از حدم بهم اجازه نداد بیش تر از این پیش برم .ولی فردا باید برگرده ب روال قبل .
نمیگم امروز خوب نبودم چون بودم. عالی بودم از لحاظ عملکرد
اره تشویقم میکنم خودم و .چون تمام تستای مباحثی ک جمع کردم و بدون غلط زدم ..کیف کردم ب معنای واقعی
ولی این دلیل نمیشه ک خودم و دعوا نکنم ..من درونم و دعوا نکنم
حتی با خودمم قهرم الان .انگار ما دوتا مسئله جدا از همیم ..چون من میخواستم ولی من درونم مخالفت و مقاومت کرد..سر همین عصبیم از دست خودم. واقعا دوست دارم هرچی از دهنم در میاد ب خودم بگم
و این رفتارم با خودم این سرزنش ها ..حقمه
کاملا حقمه
تا من باشم گند نزنم ب ساعتای مطالعاتیم