شبِ پاییز بلند است
اما نه ب اندازه ی دلتنگی آن ...

مرا حبس آغوشت کن،جهان بی تو نمی ارزد...

 

 

دلتنگم… 
برای کسی ک
ان سوی شهرهاست
و نمیدانم میداند یا نمیداند هنوز هم 
بهانه ی تپیدن‌دلم اوست ..

دل ک نه .. جانم برایش تنگ شده

 

وقتی نیست انگار اسمونم بی ماهه

ازم دوره ولی هر شب تو قلبم میخوابه ..

دلتنگ خودش 

دلتنگ حرفاش

دلتنگ بغلش

دلتنگ چشماش

ک ی لول بالاتر از دراگه برام و دوست دارم فقط خودم و نگاه کنه

 

 

#نسخ ی نفر