امشب اجازه اش را از خدا میگیرم …
نامه های من
باید جورِ دیگری آغاز شود
ب نام چشم های بخشنده و مهربانت:)
صدای تو اهنگ مورد علاقه ی من است:)
هر صبح …
بوی تو می دهد پیرهنم
بس ک تمامِ شب
تنگ در آغوش گرفته ام
خیالت را..
من بلد نیستم دوستت نداشته باشم. بلد نیستم حرف دلم را نگویم.
حتی بلد نیستم نگویم میخواهمت وقتی میخواهمت.
بلد نیستم نخندم وقتی با تو هستم. حتی اخم کنم وقتی ناراحتم.
من هیچ کار مهمی را بلد نیستم جز دوست داشتن تو..
حال من
دماسنـــج حال توست
وقتی خوبی
گرمتریڹ آغوشها را در آستین دارم
بد ک باشد حالت
خودم ک سهل است
تمام دنیا یخ میزند از
سردی لبخنــدم
سرم ک ب شانهات برسد تمام است همه دردها، همه اشکها:))
من، جایِ تمام کسانی ک دلتنگ نمیشوند برایت !
من، جای تمام کسانی ک بی تابِ چشمهایت نیستن !
من، جای تمامِ کسانی ک گفتند دوستت دارم و تو ماندی و ان ها نماندند!
من، جایِ تمامِ یادم تو را فراموش ها
من، اصلا جای خودِ خدا هم دلم برایت تنگ شده
تو همان بایدِ من هستی. مثلاً همیشه باید باشی. باید دستانم دائم گم در دستهایت باشد. باید تنم فقط ب بوی عطر تو عادت داشته باشد. باید فقط عاشق تو باشم. باید…
من
تمام زندگیم را
فدای “میمی”میکنم ک آخر اسمم میگذاری…:)