چی میشد؟

چی میشد من باشم و تو 

دور از ادمای فاکی ک دوست نداشتن کنارم باشی

من و تو دوتایی هوم؟

دستایی ک عاشقشون بودم و تو دستام بگیرم 

لباسات و خودم انتخاب کنم 

قربون صدقت برم و بهت بگم چقدر بهت میاد خخ

بهت بگم وقتی جدی میشی..میشی همون بغل کردنی دوست داشتنی من

همونی ک دلم ضعف میرفت وقتی یواشکی نگاش میکردم

همونی ک میپرستیدمش..

هی..هیچ میدونی چقدر از دوست داشتنت خدارو صدا میزدم؟

اخه باورم نمیشد این همه عاشقت باشم خخ

دلم واسه بغلت تنگ میشد و هیچ کاری نمیتونستم بکنم 

میفهمی لعنتی؟

با تو حتی معمولی ترین چیزا واسم قشنگ بودن

چی میشد؟

چی میشد دست بکشی تو موهام و ..اهنگ الهه ی ناز و برام بخونی

بخونی و من بمیرم واسه صدات

بخونی و من  ی دل سیر نگات کنم 

انقدری ک عوض چهار سال پنهونی عاشقی کردنم در بیاد 

دستام و بکشم تو موهای خوش حالتت و بگم عاشقتم

سر ب سرت بزارم و شیطنت کنم تو ام با همون نگاه ارومت دلم و زیرو رو کنی

دلم و زیر و روکنی و من ب روی خودم نیارم

حواست و پرت کنم تا نشنوی صدای قلبی ک خودش و هلاک کرد برات

سرت و بزارم رو سینم بهت بگم لیلی واقعی کی بود 

بهت بگم من سوختم از عشقت

گریه های دردناک اما عاشقانه 

خودم لذت میبردم وقتی از شدت عشق واست گریه میکردم

چشمام و میبستم رو همه ..فقط تو رو میدیدم

فقط...

نخوندی عشق و از تو چشمام؟

هیچ کس نتونست حسی ک ازت گرفتم و بهم بده

نتونستم اون جوری عاشق هیچ کس باشم

خیلیا بهم میگن بی احساس 

الان دست میکشم رو عکست و زمزمه میکنم

..فرمانروای قلبی بودی ک ب عشق تو خون و پمپاژ میکرد