تهران ..بی تو 

نگران …
عصبانی …
بهانه گیر …
این روزها همه ی اینها منم …

هیس…
حواس تنهایی ام را
با خاطرات
پرت کرده ام…بگو کسی حرفی نزند…
بگذار
لحظه ای آرام بگیرم…

نگاهم اما...

گاهی حرف میزند...

گاهی فریاد میکشد...

و من همیشه به دنبال کسی میگردم

ک بفهمد یک نگاه خسته 

چ می خواهد بگوید...

 تو نمی دانی‌ ولی
هر آدمی‌ دل تنگی های مخصوص خودش را دارد

جسارت می خواهد؛
نزدیک شدن ب افکار دختری
ک روز ها…
مردانه با زندگی می جنگد
اما شب ها…

امان از شب ها..

بی تو
من با بدن لخت خیابان
چه کنم..
با غم انگیزترین حالت تهران
چه کنم...

 

پ.ن : نظر بدید پلیز

خوابین؟

انرژیم افتاده

فردا درس تخصصی امتحان دارم 

نظر بدید ببینم لاولیز