میدونی درد یعنی چی؟یعنی با دیدَن خَندش تو عکس گریَت بگیره..
گفت از رویاهایت بگو...گفتم فقط باشی...
و یِک نَفر در اینجا بَرای "نَفـــــس" کِشیدَن "تُـــــو" را بَهانِه می کرد...
+ چته؟ - خسته ام + کوه کندی؟ - دل کندم :))
چشمات تنها سیاهی سرنوشتم بود...
دلم واسه دیدن خودم تو چشای تو تنگ شده ...
منه لعنتی ک هرکاری برای خنده هات کردم :)
تو شهری که حرف زدن توش حکم اعدام و داشت.من اسمتو فریاد زدم...
چرا سیگار میکشی ؟ آرومم میکنه چرا اون میومد دیگه نمیکشیدی ؟ چون اون.. بیشتر آرومم میکرد..
+یک ساعت چند دقیقست؟!
-بستگی داشت پیشم باشه یا نه...
هوا بارانیست... شیشه! چرا بخار نمیکنی؟! نترس نیست.....دیگر نامش را رویت نمینویسم ...
توحال دنیای منو بهم ریختی....
من خود به چشم خویش دیدم ک جانم میرود..
در کودکی در کدامین بازی راهت ندادند ک امروز اینگونه عاشق بازی کردن با من شده بودی؟..
قلبم درد میکنه