انقدر احساس بدی دارم ک ...

خیلی وقته حالم بده .. خیلی وقته 

چرا از دیروز دائما بغض میکنم و اشکم میریزه ؟

چرا انقدر از این حال خودم متنفرم ؟؟؟

جدا دوست دارم ی بلایی سر خودم بیارم 

خستم 

خستم از این زندگی .. از خودم از افکارم 

دوباره برگشتن ... تموم اون حسای بد .. تمام اون چیزای ترسناک ..

افسردگیم ... با شدت بالاتر 

ی بار ... جنگیدم باهاش 

الان دیگه نشستم کف زمین 

دارم تسلیم میشم؟

شاید ...

دیگه خسته ام 

خسته اممممممم 

و متنفرررر

پر از فحش ب زندگی و روزگار و خودم 

من ی دختر بیست و یک ساله ی خوشحال نیستم ...

من برخلاف سنم اصلا جوون نیستم 

من روحم مرده 

جسمم ام داره توسط روحم تیکه پاره میشه 

من ادمیم ک گریه میکنم ازم میپرسن چرا چشمات قرمزه 

میگم خوابم میاد 

خسته ام 

دیگه خسته ام 😭😭😭