صبح یعنی بغــلم باشــــی

و بیدار شوم

و پریشــان کندم مــــوی بهم ریخته ات... 

زندگی را دوست دارم اما... تو را بیـش تر

من پناهنده ی سرزمین آغوشــتم...

من پناهنده ام ب مرزهای تنت...:) 

مرا از حبس آغوشت چ اصراری ب آزادی؟ 

تو.. تمام این مغض مریضی

چ بی پروا می خواهـــمت..! 

چ نمناک دلتنگــم..! 

با توعم عزیز لحظه های من.. 

تعریف ساده ی عشـــق دایره ی سیاه چشمان توست

من ب تمام بودنت در بندم

تیتر تمام صفحات زندگیـم.. 

ماندگار قلب منــی

ولی قشنگ تر از صدای دریا صدای نفسات پشت گوشیه 

خسته ام.. خسته از نبودنت..